مجتمع فرهنگی مذهبی ائمه اطهار علیه‌السلام (هروی)
جمعه 1395/10/3
صبح روز جمعه ساعت 8:30 دقیقه خانم ها دارابی ، مستقیمی ، انتظار و اقای ذاکری به دفتر خانواده باهوش من رسیدیم.ساعت 9 بود که آژانس اینترنتی (snapp) گرفتیم و با کلی وسایل به سمت مجتمع حرکت کردیم.وقتی رسیدیم آقایان عباسیان ، مهرآزما ، طباطبایی ،
و عقیقی آنجا بودند.خانم باباپورهم بعد ما رسیدند.
از روز قبل آقای ذاکری و مهرآرما ، میزها و وسایل فروش را برده بودند مجتمع و در پارکینگ آنجا چیده بودند.بماند که چقدر سختی کشیدند برای چیدمان میزها در فضای مناسب مجتمع.
پارکینگ به شدت سرد بود و ما برای گرم کردن دستامون از چراغ پروژکتور استفاده میکردیم.
وسایل را روی میزها طبق دسته بندی که شده بود چیدیم.یک میز مخصوص آزمایش های نمایشی بود که باید به بچه ها نشان میدادیم.
یک میز مخصوص آزمایش هایی بود که باید بچه ها درست میکردند و 2میز هم برای مسابقه بود که روی هر میز وسایل 3 مسابقه گذاشته شده بود.
مسابقه برای 6 رشته بود که شامل آسانسور آب ، موشک ویتامین C ، روبات ویبره ، مارهای حبابی ، بادکردن بادکنک و فوران مواد مذاب بود.
یک میزهم بعنوان غرفه اسباب بازی ها بود که آقای عقیقی مسئول آن بود.
تقریبا 15 نفر از بچه ها با خانواده هاشون برای مسابقه اومده بودند.
قبل از شروع مسابقه ، آقای ذاکری و خانم دارابی برای بچه ها یک آزمایش نمایشی انجام دادند.
وقتی مسابقه شروع شد هیجان فوق العاده ای بین بچه ها موج میزد.چون قرار بود به 3 نفر اول مسابقه جایزه بدیم.
فضا آنقد شلوغ و هیجان انگیز بود که وسایل روی میز سر جای خود نبود و بعضی ها دنبال وسایل و مواد آزمایش بودند.
در حالیکه تا حد امکان باید به همراه خود می آوردند.
مسابقه ها با نهایت هیجان و شوق فراوان برگزار شد و بین هر مسابقه یک آزمایش نشان داده میشد.و در همه مدت با سرما دست و پنجه نرم کردیم!!
امیرمهدی محبی با خلاقیت فوق العاده ی خود رباتی که در آب شناور میشد و دو موشک بزرگ با جوش شیرین و سرکه درست کرده بود.
برای ثبت نام در کلاس ها تقریبا 10 نفر مراجعه کردند و از غرفه استقبال شد.
در این مسابقه به این نتیجه رسیدیم که آزمایش های اجرایی که بچه ها باید انجام میدادند ، بلااستفاده ماند.چرا که همگی جذب مسابقه بودند و وسایل و آزمایش های اجرایی کاملا اضافی بود!!
بعد از پایان برنامه و باوجود خستگی زیاد ، تصمیم گرفتیم به یک رستوران بریم و دورهم ناهار بخوریم.
آقای طباطبایی و آقای عقیقی با موتور به دنبال رستوران رفتندو ما همگی پیاده به سمت خیابان اصلی رفتیم و منتظر آقایان موتور سوار بودیم!
با خستگی فراوانی که در تن همه بود ، بینهایت به همه خوش گذشت و خنده همچنان ادامه داشت.
لیست آزمایش های نمایشی:
واکنش اسید و شکر و قند
خمیردندان فیل
مارهای شکری
رنگ های پرنده
|
