نام کاربر
رمز ورود
برو انصراف
         0
مهدی سالم: نمایش خلقت دوشنبه 19 آذر 1397 [08:31]
بسم الله الرحمن الرحیم


نمایش خلقت:


با هم شاگردی هایم در سالن جمع شدیم، همه سناریو را خوانده بودیم، من شیفته شخصیت مرد نانوا شده بودم،
فکر می کردم همه همان شخصیت را برای بازی انتخاب کرده اند، آخر آقای کارگردان از همه خواسته بود یک شخصیت را برای بازی انتخاب کنند.
ولی با کمال تعجب هر کدام نقش دیگری برگزیده بودند.
انگار آقای کارگردان همه را می شناخت و می دانست که هر کسی بستگی به سلایق و استعدادهایش، گزینه متفاوتی خواهند داشت...

کار تمرین شروع شد، در حین تمرین سعی داشتم تمام احساساتم و نیرویم را بکار بندم تا نقش مرد نانوا را هر چه بهتر بازی کنم،
آقای کارگردان مرا زیر نظر داشت و مرتب توصیه های مختلفی بصورت مستقیم یا از طریق دیگران برایم ارائه می کرد.

در اول توصیه هایش بسیار عجیب و دور از توانم می نمود ولی وقتی آنها را با توجه و علاقه بسیار انجام می دادم، قدرت و خلاقیت آقای کارگردان را تحسین می کردم،
کم کم شیفتگی شخصیت مرد نانوا در شخصیت آقای کارگردان و شیفتگی دقت و ظرافت کار او گم می شد.

در پایان تمرینها، احساس می کردم که بزرگترین هنرمند جهان هستم.
در حین نمایش دیگر شخصیت مرد نانوا برایم مهم نبود، بلکه رضایت و توجه آقای کارکردان بود که مرا غرق در احساساتم میکرد.

حتی در انتهای نمایش، تشویق تماشاگران مشتاق را نمی شنیدم و فقط به چشمهای آقای کارگردان نگاه کردم و ...
راستی اگر من نقش دیگری را می گرفتم یا اصلاً در این نمایشنامه بازی نمی کردم و یا در تمرینهایم سست بودم، چه می شد؟

  • پس:
من باید بجای بهانه گیری، استعداد ها و سلایق خود را بشناسم و «نقش و سناریوی» خود را پیدا کنم.
اگر به تمرینات هوشمندانه کارگردان عالم توجه کنم و تلاش و همت لازم را بکار بندم،
در نهایت با توجه او، نه تنها هنرمندی کامل و عالی خواهم شد بلکه به رضایت و خشنودی او خواهم رسید که تمام نیاز من خواهد بود.